الان بیمارستان هستم کنار تخت پدرم نشستم هر ۱۲ دقیقه باید سرمش رو عوض کنم فکر میکنم این کمترین کاریه که از زمان تولدم براش انجام میدم دست که کشیدم رو پاهاش از خودم بدم اومد ضعیف شده همه اش هم تقصیر منه گاهی وقتا انقدر درگیر مشکلت هستی که یادت میره بقیه آدمهای دور و برت هم ممکنه مشکل داشته باشن رابطه من و مهندس (پدرم) یه رابطه خاص و پیچیده است حتما بعدا براتون میگم ولی فعلا در جریان باشید که این مرد نفر اول زندگی من بوده ، هست و خواهد بود میدونم که هیچ دینی
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت